۱۳۹۶ بهمن ۴, چهارشنبه

نوشتن برای بودن

نوشتن بخشی از کار روزانه من است که آن بخش غایب در زندگی ام را به من میبخشد و آن حس روزنامه نگار بودن که آرزوی دوران نوجوانی بود و تبدیل به حسرت شد یا بهتر نویسنده بودن به وسیله کلماتی است که این جا از زبان ذهن خارج می شوند و کیبردی می شوند . این کیبردی شدن یک جورهایی خانه ساختن است بر شن روان و ریگستان بی انتهای دنیای وب و شبیه شدن به یک وب باز اساسی که می آید و می رود و تولید محتوی ( حالا هر چه قدر ناچیز) می کند . مقدارش مهم نیست . یاد بخشی از پیام هاشمی رفسنجانی افتادم که در مورد شرکتش در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ، با این که می دانست ریاست را می خواهند از او بگیرند گفته بود : بودن در روز حساس مهم است . و این نوشتن هم همان بودن است و داشتن مفری برای فرار رو به جلو یا عقب . فرقی نمی کند . وقتی که می خواهی در جایی که باشی ، نباشی ، عقب یا جلو فرقی نمی کند و باز مهم می شود فرار برای بودن و نوشتن و تهی شدن .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فرشته مولوی، دارکوبی که نویسنده شد

 سابقه کتابگردی هایم و کتاب خواندن هایم و دنبال کردن زندگی نویسندگان و اوضاع و احوال شان و به طوری مبسوط هر آنچه که مرتبط با دنیای کتاب و نو...