به دوستانم عکس جنابعالی را در کنار علمه محمدرضا حکیمی را نشان دادم و گفتم آدم باید علامه باشد تا با تنبان هم که باشی مدیر و وزیر و وکیل به دنبال عکس گرفتن با آدم باشند .
این امر یک بخش از خوشبختی است اما بخش دیگر داشتن سعادت مجالست با بزرگانی چون علامه حکیمی است حتی برای یک بار و یک ساعت .
در کانالی در تلگرام امروز مصاحبه ایی دیدم با منوچهر پرخیده که در آنجا اعلام شده بود که گویا به این شخص مجوز کنسرت داده شده است . امیدوارم صحت نداشته باشد این خبر و بیشتر امیدوارم ویدیوی خواندن ربنا توسط ایشان را ندیده باشید و بعد مجوز صادر شده باشد .
جناب آقای صالحی وزیر محترم در مملکتی که صدای شجریان ها و ناظری ها و دیگرانی از بزرگان موسیقی ، از زن و مرد بریده شود چه جای تعجب از استقبال از صدای کلاغ در غیاب چهچه زدنهای بلبل و چه عجب از رشد کردن تتلوها در این ملک و گستراندن فرهنگی مبتذل از رفتار و کردار و کلام توسط آنان که نه سعدی خوانند و نه سعدی شناس و نه ادبیات می دانند چیست و نه فکر کرداند به این موضوع که چرا ادب آداب دارد .
گفتنی ها را بزرگانی گفته اند و تکرار مکررات است این نوشته و تیری در تاریکی .
به پیوست این یاد داشت هم بنویسم که نزدیک به دو دهه می شود که مسئولین جمهوری اسلامی می گویند: ایران امروز با پدیده فرار مغزها روبروست . تلوزیون من و تو اما به گفته زیرکی ثابت کرد که ایران تنها با پدیده فرار مغزها روبرو نیست بلکه با پدیده فرار ...س مغزها نیز روبروست . آنچه در آن ویدیوی در تلگرام برایم جالب بود آن بخش از مصاحبه منوچهر پرخیده بود که می گوید ، دوستانش به او توصیه کرده اند که از ایران برو . میزان سوء اعتماد به نفس ایشان بماند آنچه ناگفته می ماند و باید آن را نوشت این است که در غیاب بزرگانی در تمامی عرصه ها مردمانی شبیه به همین مسئولین دچار باورهای کاذبی در توانایی خود می شوند و از آن بددتر آن است که گاهی نماینده ایران شناخته می شوند و نماینده این فرهنگ .
روان شهید دکتر چمران شاد باد که گفته بود ( نقل به مضمون) : اگر کسی می داند که توانایی احراز و اداره منسبی را ندارد و آن را می پذیرد دچار فقر مسئولیت پذیری است .