۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه

سال ۱۳۹۹ و ویروس کرونا

سال جدید از راه رسید . سال نودوهشت با سیل شروع شد و با بلای کرونا تمام شد . این وسط عده ایی به دنبال اثبات باورهای خود بودند . یکی می خواست خدا را کنار بزند و دیگری می خواست خدا را اثبات کند . در حقیقت هر دو به دنبال اثبات خود بودند و تحقیر دیگری و کسی این وسط به غیر از کادردرمانی بیمارستانها در جدال با بلای کرونا برای حفظ حیات دیگران نبودند .( واژه بلا را به دلیل فراگیر بودن آن به کار می برم و الا نامش را هر چه می خواهید بگذارید .)
این وسط اگر بودن خدا حال کسی را خوب می کند بگذارید برایش خدا باشد و اگر حال کسی با بی خدایی خوب می شود بگذارید خدا برایش نباشد . آن کس که فکر می کند تدا نیست خودش را در دست اتفاقات می بیند و آن کس که فکر می کند خدا هست خودش را در دستان خدا می بیند . چرا این وسط به دنبال حقانیت خودمان هستیم به جای آن که در فکر کمک به دیگران باشیم . چرا با طرز تلقی خودمان از عالم هستی سعی در تحقیر دیگری داریم به جای آن که در فکر آبادانی و گسترش دانایی باشیم . چرا به جای آن که ارزش حیاتمند بودن را گسترش دهیم سعی در تخفیف باورهای دیگری داریم . خداوند اگر نیست که هیچ ولی اگر هست ( که به باور من وجود دارد) آنقدر بخشنده و بزرگ هست که از جدل بر سر باورهایمان بگذرد و تنها به اعمالمان بسنده کند . چرا کرونا را اسبابی برای انسان دوستی و گسترش مهربانی قرار ندهیم . چرا کرونا را ابزاری برای سپاسگزاری از یکدیگر قرار ندهیم . چرا میان خودمان صلح نکنیم و جدلها را برای حفظ زندگی بگذاریم برای بعد از گذراندن این بلا . چرا فکر می کنیم که رنسانسی اتفاق خواهد افتاد و خدا به داخل خانه ها خواهد خزید و از سطح شهرها و محلات جمع خواهد شد . اگر شد ، خدا را در داخل خانه های آنها که دوست دارند و باور دارند که خدا هست ، بگذارید بماند و این قدر باابزار ارتباط جمعی تلاش در زدودن خدا از داخل خانه ها نکنید . اما اگر جنع نشد ، چه ؟ تا این لحظه که مشغول نوشتن این خطوط هستم انسانی که گمان می کرد طبیعت در چنگال اوست و آن را کنترل دارد در دستان ویروسی مرگبار اسیر است و تا کشف و پخش درمان قطعی آن، بنا به اخباری ، دو ماهی فاصله دارد و تا آن دو ماه تمام شود و دارو برسد ، اللهُ اعلمُ بالذات الامور ‌.

کرونا هر چه را که با خودش آورد یک چیز خوب در میان تمام بدی هایش بود و آن گرفتن شتاب از آدمهاست . شتابی که بوسیله تکنولوژی به وجود آمده است و با تکنولوژی هر روز از روز قبل سرعت بیشتری می گیرد و در این شتاب بی پایان آدمها از هم غافل می شوند و غفلت می کنند . کمتر به خودشان و اطرافیان و محیط و جغرافیای طبیعی شان دقت می کنند . آدمها برساخته عادات رفتاری خود در جغرافیای طبیعی زیستی خود هستند و با این عادات زندگی خود را می سازند . برای مثال اگر دقت کرده باشید در هنگامی که مشغول رانندگی هستید به صورت خودکار در حالی که فکر می کتید یا حواستان جای دیگری است و با دیگری مشغول صحبت هستید ، دنده را عوض می کنید ، گاز می دهید ، ترمز می گیرید و ...... . انگار در آن واحد و در یک لحظه دوکار را باهم انجام می دهید . این ها شتاب است . عجله کردن های بیخود است . در این گونه عادتهای رفتاری خلود در خود و تمرکز فکری وجود ندارد و به آسانی از کنار بسیاری از اتفاقات روزمره عبور می کنید . این شتاب تا جایی خوب است که قصد کمک به دیگری باشد اما از جایی به بعد که در آن زود رسیدن برای زود رفتن است شتاب بیهوده ایست . این شتاب به فراموشی و بی تعهدی انسان کمک می کند و نه به پخش مهربانی و انسان دوستی . این روزها آدمها هر چیزی را که می خواهند بردارند به آن خوب نگاه می کنند . به صورت یکدیگر گر چه از فاصله یک متری نگاه می کنند . کمی برای هر کاری بیشتر وقت می گذارند و در نهایت این که از سرعت و شتاب انسان ها کاسته شده است .

امیدوارم در سال نودونه ، هر چه ویروس کرونا پخش شد در سال نودوهشت ، به جای آن مهربانی پراکنده و تکثیر شود . به جای سیل در این سال بارانی ببارد که زمینهای کشاورزان سیرآب شود و دل زمین عطشش فرو بنشیند و گل لبخند بر چهره هر انسانی شکوفا شود ‌.

درباره سال جهیدن هم خواهم نوشت ، انشالله .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برسد به دست دکتر بیژن عبدالکریمی

با سلام. مناظره شما و آقای زیباکلام را دیدم. حقیقتش این است که من هم به مانند آقای زیبا کلام متوجه منظور شما نمی شوم. در نوشته ایی پیش از ای...