خیلی خلاصه برایتان بنویسم که در این گرمای گرم که دیگر داغ است و از گرمی گذشته است ، همه چیز از شدت اسف خنده دار است . یعنی تا یک جایی می شود قبول کرد که باید بر فلان چیز یا کس گریست اما از یک جایی به بعد که دیگر عقل توانایی تحلیل ندارد و پا در وادی تحیر می گذارد ، برای چیزی که باید گریه کند، می خندد و امروز ، ایران و ایرانِ امروز در آن وادی روزگارش می گذرد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر