۱۳۹۷ آذر ۱۱, یکشنبه

برسد به دست فرج سرکوهی که زرویی را مذمت کرده بود

 امروز با خواندن یاد داشت فرج سرکوهی در مذمت زرویی نصرآباد   که البته معترف است که کتابی و نوشته ایی از زرویی به آن صورت که باید نخوانده است  و این که او در خدمت ستم بوده است به شدت برآشفتم . بیشتر آشفتگی من هم البته نه به خاطر متن فرج سرکوهی بلکه به خاطر کامنت های کوتاه بینانه ایی بود که در پای متن منتشر شده خواندم . 

 نمی دانم میزان مبارز بودن برای این جماعت آن طرف آب چیست ؟ این است که آدم ضد دین باشد یا با آنچه که نام دین را یدک می کشد به مبارزه برخیزد ! این وسط آن ها که آن طرف آب هستند هر چه دلشان می خواهد می گویند و فکر می کنند چون آن ها مجبور به ترک دیار شده اند حالا هر کس در داخل است خائن است و در خدمت ستم رایج موجود . 

البته این را بنویسم که نویسندگان بزرگی چون فرج سرکوهی و دیگرانی در ردیف او را جدای از کسانی می دانم که در آن طرف آب مشغول مذمت نویسندگان داخل کشور هستند چرا که سرکوهی و ... دیگران سهمشان را در مبارزه برای آزادی پرداخته اند و اگر مجبور به ترک این خاک شده اند از سر اجبار بوده است . اجباری که در آن حکومت نقش پر رنگی دارد . حالا ایراد نویسندگانی چون فرج سرکوهی به جا یا نابجا به کسانی چون زرویی نصرآباد و قیاس زرویی با علیرضا رضایی فقید به دور از انتظار بود . با روش قیاس فرج سرکوهی درباره درخدمت ستم بودن و نبودن به احتمال قوی بزرگانی چون شفیعی کدکنی و دیگران نیز به نوعی در خدمت ستم هستند و عالم و آدم از این خبر ندارند و تنها فرج سرکوهی می داند و بس . فرج سرکوهی میزانش درباره در خدمت ستم بودن یا نبودن به شرکت در یک شب شعر بیت رهبری بر می گردد و آزاد و آزاده بودن علیرضا رضایی فقید را به خاطر ترک کشور می داند به دلیل نوشته هایش . 

میان این دو مرحوم هیچ قیاسی نمی زنم اما رفتن و هر چه گفتن فرق دارد با ماندن . اگر رفتن هزینه گفتن است شرکت کردن شاید هزینه ماندن اما ماندن روی دیگر سکه ایی دارد و آن هم خالی نکردن جاست . با روش قیاس فرج سرکوهی هر کس که دو خط عمودی نوشت و حالا به هر دلیلی از جمله فرار کردن( منظورم به هیچ عنوان علیرضا رضایی مرحوم نیست ) در آن طرف آب نویسنده و مبارز آزادی هستند و هر کس مانده است و حتی ساکت شده است در خدمت ظلم است . 

نه آقای سرکوهی . شما سهمتان را برای به دست آوردن آزادی در آن دوران خفقان و ترس و اظطراب و دلهره داده اید اما بدانید ماندن هم کم از جان کندن نیست و سکوت دلیل رضایت نیست و غوغای کامنت گذران ذیل نوشته شما در فیس بوک نشان آزادی خواهی و آن قدر این نشان پر رنگ است که کورشان کرده است و هر کس مذهبی باشد و حتی آزادی خواه هم باشد و به حق دیگری معترف در نظر کامنت گذاران نوشته شما آدم املی بیشتر نیست و  این هم نشانه ایی بر سکولاریزم سلطه جوی بی سواد مخاطبان شما .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فرشته مولوی، دارکوبی که نویسنده شد

 سابقه کتابگردی هایم و کتاب خواندن هایم و دنبال کردن زندگی نویسندگان و اوضاع و احوال شان و به طوری مبسوط هر آنچه که مرتبط با دنیای کتاب و نو...