۱۴۰۳ مهر ۶, جمعه

برسد به دست شیخ حمید رسایی

 شیخ #حمید_رسایی اخیرا توییتی زده است که موجبات وهن ایران و ایرانی است. این توییت را پس از یادداشت #احمد_زید_آبادی زده است با عنوان راه های باز، راههای بسته و با خواندن آن یادداشت عنوان کرده است که دو نوع دشمن وجود دارد. یکی در خارج که همان اسرائیل باشد و دومی در داخل که اصلاح طلبان و اعتدالیون باشد. من به واقع نمی دانم چرا کسی که خودش را یک رجل سیاسی می داند باید چنین توئیت ناشیانه ایی بزند و بر سر کوی و برزن دنیای مجازی اعلام کند که راه های فرار برای نرفتن زیر بار حرف حساب بسیار است.

به یکی گفتند: اسبت را به امانت می دهی. گفت: نه. پرسیدند چرا؟ گفت: چون سیاه است.

حالا توییت شیخ حمید رسایی در جواب به یادداشت کوتاه احمدزیدآبادی به مانند دلیل بالاست. جبهه جنگ جدیدی تعریف می کند تا فرار کند و به لبنان نرود. می گوید: دشمن در داخل است و اول باید با او جنگید چرا که حزب الله از حزب الابلیس بر می آید و باید بمانم و با اصلاح طلبان بجنگم. باید به شیخ مکتب نرفته یادآوری کرد: در داخل جنگ، جنگی سیاسی و بر سر قدرت است. در لبنان جنگ میان اسلام و کفار است. کدام را انتخاب می کنید؟ جنگ برای قدرت یا جنگ برای حقیقت.

حقیقت این است که نه رسایی اهل جنگیدن است و نه در داخل جنگی و دشمنی وجود دارد. حقیقت این است که شیخ مکتب نرفته، می ترسد و عجیب هم می ترسد. جنگیدن هم آدابی دارد و سوادی لازم دارد این روزها. شیخ مکتب نرفته که همیشه اوقات خدا، اوقاتش تلخ است و صدایش به دلیل ضعیف بودن ادله اش بلند است، مصداق همان حرف #سعدی علیه الرحمه است که می گوید: دلایل قوی باید و معنوی / نه رگ های گردن به حجت قوی.

جناب شیخ مکتب ندیده. اگر هموطنان خود را دشمن می دانید، چون هم فکر و هم نظر شما نیستند، برای شما و امثال شما و ایرانی که در آن شما در سیستم سیاسی آن تعریف شده اید به عنوان نماینده، متاسفم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برسد به دست مصطفی مهرآئین

 جناب آقای #مصطفی_#مهرآئین مصاحبه شما با برنامه جیوه را دیدم. کوتاه سخن این که در حکم فشارشکن هستید و نه کسی که آزادانه اندیشه خود را به زبا...