۱۴۰۲ اسفند ۲۱, دوشنبه

برسد به دست دکتر بیژن عبدالکریمی


با سلام. مناظره شما و آقای زیباکلام را دیدم. حقیقتش این است که من هم به مانند آقای زیبا کلام متوجه منظور شما نمی شوم. در نوشته ایی پیش از این درباره ملی بودن هر چیزی نوشته ام و دوباره تکرار نمی کنم اما این که شما چه می گویید را نمی فهمم. این که می گویید یک ملت با فوتبال هویت پیدا می کند و اتحاد پیدا می کند را هم نمی فهمم. اگر منظورتان ایران است چرا با شاهنامه هویت و همبستگی پیدا نکند؟ میزان عرضه شاهنامه به مردم را با عرضه فوتبال مقایسه کنید! دیگر این که کدامیک از این بازیکنان به واقع ملی هستند! این ها که من می بینم هیچکدامشان یک خط توییت در ارتباط با اوضاع داخلی نزده اند. یک بازیکن هویت ملی خود را از بیننده می گیرد و نه از حضور در جمع یک تیم ارسالی به کشوری دیگر. اگر شما منظورتان این است که باید حساب فوتبال را از سیاست جدا کرد؟ چرا به سیاستمداران نهیب نمی زنید که برای خودشان اعتباری از آنچه مایه وفاق است دست و پا نکنند! اما این که من خوشحال باشم از باخت را بگزارید به این حساب که باعث از هم پاشیده شدن وحدت ملی و آینده ایران می شود را نمی فهمم. نمی فهمم چرا باید از آن چیزی که باعث اعتبار آدم هایی بی اعتبار می شود حمایت کنم.

کوتاه سخن این که جناب آقای عبدالکریمی گمانم بر این است که دارید آدرس غلط می دهید. نگرانی شما را از تکرار دوباره تاریخ در این سرزمین درک می کنم اما شاید فراموش کرده باشد و شاید بد نباشد که در این جا تکرار کنم که آنچه که ایران را به سمت تکرار دوباره تاریخ و انقلاب در پیش رو می برد، مردم نیستند، حاکمانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پوزش- توضیح و ایراد وارده

 در وبلاگی از وبلاگ ستان فارسی دو نظر درباره یادداشتی در آن وبلاگ گذاشتم که گویا برخورنده یا بیهوده یا بی معنی بوده است که نویسنده آن وبلاگ ...