از هشتم خرداد ماه امسال، صاحب این وبلاگ چیزی در این وبلاگ ننوشت. حس نوشتن در این جا نبود یا بهتر این که حرفی که به درد اینجا بخورد نبود.
صاحب این وبلاگ تلوزیون نمی بیند. ماهواره نیز ایضاً. ترجیح صاحب این وبلاگ خواندن کتاب است. از شبکه های اجتماعی به دور نیستم اما به قدر حاجت استفاده می کنم و قدر حاجت را هم اگر کسی بخواهد بداند اینقدر است که بیشتر از صد و سه صفحه که یک صفحه خبری بیشتر در آن نیست و مابقی هر چه هست درباره کتاب است و نویسندگان را دنبال می کنم و آنها که من را هم دنبال می کنند چهل نفری بیشتر نیستند. یعنی خودم اذن دخول به صفحه مبارکم را نمی دهم.
حالا چرا این ها را نوشتم.
در این شب ها یکی از معدود سریال های مورد علاقه من از تلوزیون پخش می شود. آن هم سریال شب دهم است که سال تولید آن بر می گردد به سال هشتادو دو شمسی. نوزده سال پیش. از معدود سریال هایی است که اگر بدانم تلوزیون آن را پخش می کند، کتاب را می بندم و به مانند امسال برای باز نوزدهم می نشینم تا آن را نگاه کنم. حالا شاید غلو آمیز باشد این نوزدهمین بار اما بیشتر از تعداد انگشتان یک دست است که این سریال را می نشینم و نگاه می کنم. چرا؟ از معدود کارهای حسن فتحی است که برای آن مایه گذاشته است. فیلم نامه فخیم است. اوج و فرود داستان و کات هایی که در سکانس ها داده است و حرکت دوربین و ..... همه دست به دست هم داده اند و کار، کاری جاندار از آب درآمده است. این میان بماند که نوستالوژیای دهه چهل و پنجاه شمسی برای کسی چون من که خیلی از رمان های ایرانی که خوانده است در آن حال و هواست، صد البته که تاثیر گذار است.
در این ده شب محرمی که امسال نیز تلوزیون دست به دامان پخش این سریال شده است برای جلب بینندگان خودش آنچه واضح بود، دوباره در دوباره مکرر شد و آن هم این بود که تلوزیون هیچ اهمیتی به مخاطب خودش نمی دهد و ساعت پخش این سریال را هر شب در ساعتی شروع می کند و دو قسمت را که به هیچ عنوان نمایش نداد و از آن بدتر این که در فهرست پخش برنامه هایش نام سریال را می آورد اما آن را پخش نمی کند و مخاطبی که من باشم نشسته ام چشم به راه و از این کانال به آن کانال میروم که کی بشود که شروع بشود که نمی شود که نمی شود که نمی شود.
این بی اهمیتی مخاطب نیز ریشه متصل بودن هزینه های جاری صداوسیما به چاه نفت است و دریافت خر در خروار بودجه دولتی بدون آن که رئیس آن دغدغه پاسخگویی به جایی و کسی و نهادی را داشته باشد. وقتی که چنین حالتی رخ می دهد چه می شود؟ تلوزیون برای مخاطب بی اهمیت می شود به این دلیل که وقتش برایش اهمیت دارد و از طرف دیگر به دامان کانال های ماهواره ایی پناه می برد که می داند هر برنامه ایی در ساعت مفرر خودش پخش می شود.
آقای جبلی، رئیس محترم تلوزیون میلی و نه ملی، برای مخاطبان احتمالی تان اهمیت قائل شوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر