۱۴۰۳ خرداد ۱۲, شنبه

ثبت نام انتخابات و وجاهت ملی

بعد از سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور فقید ایران، ابراهیم رئیسی که  برگزاری ( مراسم )  انتخابات را در ایران یک سالی به جلو انداخت، این روزها بنا به تکلیفی شرعی، شاهد ثبت نام هر ننه قمری در ساختمان وزارت کشور برای انتخابات ریاست جمهوری هستیم با نیت پر شور کردن انتخابات، قُربَهً الی الله.

جدای از نیاز و یا عدم نیاز جامعه به برگزاری چنین مراسمی با توجه به عدم تحزب در ساختار سیاسی کشور و همچنین نیروهای سیاسی که موجب خیابانی شدن سیاست در این مرز و بوم شده است و هر کسی ( تاکید می کنم ) هر کسی به ناچار درگیر این امر می شود ، خوب است شرکت کنندگان در انتخابات به شأن اینچنین مراسمی و جایگاه نهاد جمهوریت و همین میزان اندکی که از شأن جمهوریت در ایران مانده است، توجه کنند و اول از خودشان این سوال را بپرسند که جایگاه و وزن سیاسی شان در نزد ملت چه میزان است و بعد وقت و اینترنت مردم را با حضورشان در ساختمان وزارت کشور هدر بدهند.

اگر بخواهم در ارتباط با وزن سیاسی در نزد مردم به صورتی شفافتر بنویسم به ناچار به سراغ فرهنگ لغت دهخدا می روم و درباره کلمه وجاهت ملی و یا وجیهه المله بودن جستجو می کنم. نتایج جستجوی من این است: عزت و احترام. خوبی و زیبایی. مقبولیت-پذیریش عام که متضادش می شود زشتی . حالا اگر شرکت کنندگان به وجاهت ملی خود کمی فکر کنند خواهند دید که چرا نباید بیایند و نباید بی جهت کارزار را شلوغ کنند و در نهایت در نقش یک پوششی  که می داند اعتباری و اعتمادی در نزدم مردم و مردم به او ندارند، شرکت کند.

از آخرین کسانی که در این عرصه امروز ثبت نام کرده است، زاکانی شهردار تهران است که همانطور که در بالا آوردم اگر به وجاهت ملی خود و همین اندک میزان اعتبار مانده از جمهوریت در این سرزمین فکر کند، نخواهد آمد چرا که هنوز دو سال نشده است که بعد از وقایع اعتراضات مهسا، مادر و پدر او را در کف خیابان، معترضان آباد کرده بودند.

توصیه ام نیز به آقای لاریجانی این است که اگر می خواهد رای بیاورد و انتخاب شود، این بار حرف عقل دلش را بزند نه عقل معاشش را. گو این که در عرصه سیاست این حرکت، ریسک بسیار بالایی دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برسد به دست کیانوش سنجری

در رثای مرگ خود خواسته و دلخراش #کیانوش سنجری، جوان بلند بالای ایرانی تنها به عنوان یک ایرانی       می توانم بنویسم:  دیوانه ایی از قفس پرید...