۱۳۹۹ دی ۲۷, شنبه

آیدین آغداشلو و آب رفته ز جو

 aghdashloo_011621.jpg

چند سال پیشتر در سایت هایی مطالبی هر از چند هوا می کردم در ارتباط با شعر و ادبیات. یکبار مطلبی هوا کردم که نویسنده آن مطلب خوشش نیامد. سایت هم از انتشار متن من جلوگیری کرد. ایمیلی به سردبیر زدم که جواب نداد. کمی که دقت کردم دیدم سایت هایی از آن دست که من در ان مطلب هوا می کردم ، دورهمی هایی بود که یکدیگر را گُنده می کردند و برای هم خبر از اتفاقاتی می دادند که در راه است و نیمایی جدید و سیمینی جدید در راه است . آخر هم که خوب دقت کردم دیدم از شعر هیچ نمی دانند بجز از عمودی نویسی به جای افقی نویسی . فرق میان نثر و نظم برایشان در همین یک مورد خلاصه می شد.

آیدین آغداشلو نقاش بزرگی است و دستی در هنر دارد و می داند که ترکیب رنگ آبی با سرخ، بنفش می شود و سبز و زرد احتمالا سبز سیر و یا... . الفبا را حسابی بلد است و بلد است چگونه بر بوم دست ببرد که رنگ شُره نکند و نریزد. تاریخ هنر را هم شنیده ام که می داند . من نمی دانم ، پس از من بیشتر می داند و می تواند درباره هنر و تاریخ هنر هم بیشتر و بیشتر صحبت کند و کم نیاورد و یک ساعتی آنهایی را که گِرد او گِرد آمده اند را سرگرم کند و احسنتی و براوویی بشنود و شب تمام شود. 

اما یک چیز را نمی داند یا بلد نیست. فردی کچل بود . رفت مو کاشت. دوستانش به او می گفتند: کَلِ سابق .

امروز خبر فروش نقاشی آیدین آغداشلو با آن قیمت سرسام آور مرا به یاد آن دورهمی هایی انداخت که در آن سایت شکل گرفته بود. دوازده میلیارد تومن برای یک نقاشی از آیدین آغداشلو. در سریال هیولا نشان داده شد که چگونه و چرا مبلغ یک نقاشی بالا می رود اما شاید فراموش کرده اند که مبلغ نشان دهنده ارزش یک اثر هنری نیست، بلکه مورد قبول عامه و خواص واقع شدن می تواند نشان دهنده ارزش و پایداری یک اثر هنری باشد. داوازده میلیارد تومن کم پولی نیست. باید از خریدار هم پرسید که این همه پول را از کجا آورده ایی؟ آن هم در دوره ایی که بی کاری و فقر بیداد می کند در بیدادگاه جمهوری اسلامی. بعد باید پرسید و رسید خواست که مالیاتشان را حضرات پرداخت می کنند و وام بانکی دارند یا نه. مبلغ دوازده میلیارد تومن کم پولی نیست و فکر نمی کنم کسی بیاید و آن مقدار را هزینه کند مگر آن که روش خرج کردنش را بلد باشد. این مقدار پول اگر واقعی باشد از این جیب به آن جیب بیشتر نیست. در مقابل دوربین پرداخت و در پشت دوربین تحویل گرفته می شود. مافیای هنر.

بر سر افشاگری پیش آمده ، دختر او که مدتی در منوتو می چرخید و آزادی بیان را می ستود و حرفهای قشنگ قشنگ درباره آزادی و برابری جنسیتی و روشنفکری می زد، طرف پدرش را گرفت و او را ستود. کاری که بعید نبود و طرف حقیقت را گرفتن بعید بود اما یک چیز دیگر هم مشخص شد: مرگ حق است ولی برای همسایه.

آیدین آغداشلو اگر نقاشی خود را به دوازده هزار میلیارد دلار هم که بفروشد، روزی می رسد که باید بیاید و پاسخگوی اتهامی باشد که به او وارد شده است و نه از سمت یک نفر که چند نفر. مگر آن که شانس بیاورد و رخت اقامت به دیار باقی بکشاند.

#تصویر حسین پاکدل هم در خاطر بماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پوزش- توضیح و ایراد وارده

 در وبلاگی از وبلاگ ستان فارسی دو نظر درباره یادداشتی در آن وبلاگ گذاشتم که گویا برخورنده یا بیهوده یا بی معنی بوده است که نویسنده آن وبلاگ ...