۱۳۹۹ بهمن ۴, شنبه

درباره سیلی زدن علی اصغر عنابستانی به یک سرباز وظیفه

 sili_012321.jpgمَثَلی است که می گوید: وقتی آفتاب در حال غروب است، سایه ها دراز می شوند، کوتوله ها خودشان را بزرگ می بینند، بچه گربه خودش را بچه شیر می بیند و سکه یک قِرانی خودش را یک تومنی می بیند. 

در جایی که بچه شیرها در قفس باشند و میدان بازی را از شیرها بگیرند، مشخص است که میدان بازی جایی می شود برای جولان دادن بچه گربه ها تا با شکار یک موش خودشان را یکه تار عرصه شکار بدانند و از آن بدتر مفتخر باشند به شکار کردن موش. 

مشخص و مبرهن و بارز است که یکه و یالغوز وقتی کسی از کوره دهاتی از توابع شهرستانی بلند شود و خودش را در تهرون آبادِ آباد به انوع اشربه و اطعمه و عُلیامخدراتی پیچیده در آلاف و اولوف اونور آبی ببیند، خودش را گم کند و شیری بپندارد در میدان که تازه رسیده است و هنگامه استفاده از هرچیزی است که دمِ دست است و این یعنی خود را  در دَم قانون دیدن. 

در بلبشوی این روزها که هیچ کس دقیق نمی داند چه می خواهد بشود، روستازاده ایی از راه رسیده به فرنگستان تهران، گویا یک فقره سیلی به صورت سربازی نواخته است که تنها جرمش این است که پسر وزیر ناقص عقل را به جا نیاورده است و او که خود را شیر میدان می دیده است به یکباره خود را اسیر در چنبره چیزی دیده است به نام قانون. 

اگر آنچیزی که در ویدیوها دیده می شود صحت تمام داشته باشد، جا دارد روستازاده ناقص عقل را به کوره دهاتی که از آن برخاسته است، دیپورت کنند تا بدانند که از راه نرسیده، گَز نکرده، پاره نکنند و اندازه خود را بدانند که مردم می دانند این دست بچه گربه ها برای رسیدن به آلاف و اولوف دنیوی و از فرط خالی بودن کاسه شام و ناهار خود را به نمایندگی مجلس رسانده اند.

آنچه مسلم است، رخ دادن آن چیزی نیست که توقع می رود که اگر اینگونه می بود در مجلس قبل شاهد رخ دادن سیاست پوشکی و احتکار آن نبودیم که امروز بچه گربه ایی میومیوی خود را غُرش طوفان بداند. 

در این جا می توانید در این باره بیشتر بخوانید

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پوزش- توضیح و ایراد وارده

 در وبلاگی از وبلاگ ستان فارسی دو نظر درباره یادداشتی در آن وبلاگ گذاشتم که گویا برخورنده یا بیهوده یا بی معنی بوده است که نویسنده آن وبلاگ ...