۱۳۹۷ مرداد ۹, سه‌شنبه

پفیوز پروری

در بین صفحات وب مشغول به ولگردی به مثابه وبگردی بودم که چشمم به این شعار آشنای این روزها افتاد : ما رکورد زدیم .

مانده ام که چرا آدم های باید رکورد بزنند ؟ هدف که مشخص است . یا بردن است یا ماندگاری نام یا هر دو با هم یا پول و ..... الی آخر . اما چه احتیاجی به رکورد زدن است . جواب واضح است . در جایی که احتیاج به انگیزه دادن به آدم ها در میان است رکورد از نان شب هم واجب تر است اما در جایی که مفاهیم انتزاعی به کار می رود و هیچ متر و مقیاس وجود ندارد برای اندازه گیری ، زدن رکورد چه چیزی بر جای می گذارد ؟ فکر می کنم میزان لجاجت آدمی را . 

 این روزها و در حالی که مردم به نان شب مانده اند و پول درمان و دارو ندارند و نا امیدی از آسمان بر سر این مردم می بارد ، هستند کسانی که در لاکچری ترین حالت مملکن با پول بیت المال و پولی که از آن مردم است و از آن مستضعفان است که شعار این انقلاب بود و این انقلاب از سنگر به سفره تبدیل شده است ، اقا زاده گانی هستند که روزگار را لاکچری به سر می برند و عروسی های آنچنانی و مجالس آنچنانی برپا می کنند و انگار نه انگار که اخلاق چیز دیگری و جور دیگری حکم می کند و تازه با پر رویی هر چه بیشتر مدعی می شوند که ماشین بیشتر از چهارصد میلیون تومانی تا به حال سوار نشده اند . 


بله ما رکورد زدیم . 
رکورد زدیم ....... اما در پفیوز پروری .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فرشته مولوی، دارکوبی که نویسنده شد

 سابقه کتابگردی هایم و کتاب خواندن هایم و دنبال کردن زندگی نویسندگان و اوضاع و احوال شان و به طوری مبسوط هر آنچه که مرتبط با دنیای کتاب و نو...